دو راهی
ناشناس ( تحصیلات : کم سواد ، 27 ساله )
سلام من 3 سال پیش از طریق یکی از آشنایان با کسی آشنا شدم که خیلی به او علاقمند شدم. او هم به همین میزان به من علاقه پیدا کرد. تا جایی که وقتی بحث ازدواج پیش آمد به خاطر مشکل مادی تمایلی نشان نداد. حتی با اینکه از کسانی که مارا به هم معرفی کرده بودم شنیدم که اول بار با قصد ازدواج پیش آمده. علاوه بر بهانه مادی مدرک تحصیلی را هم بهانه کرد. چون من فوق لیسانس هستم و از شغل بهتر با درامد بهتری برخوردارم و او فوق دیپلم. با اینکه به همه چیز رصایت دادم بازهم درمورد ازدواج تفره میرود. علاوه بر این من دچار بیماری ام اس هستم اما کاملا با بیماری کنار آمده و فرد سالمی هستم تا جایی که تا وقتی نگویم کسی متوجه نمیشود. وقتی هم که میگویم به خاطر بیماری بهانه می آوری کاملا منکر میشود. در برابر تمام این موارد ما کاملا از نظر اخلاقی با هم خوب هستیم و خیلی خوب بکدبگر را میفهمیم به طوری که به ندرت پیش می آید بحث و دعوا کنیم. با این وجود من واقعا دوستش دارم و نمیدانم چه کار کنم. به قدری از شرایط خسته شدم که چند شب پیش بعد از دیدارمان که مثل همیشه بود و بحث های همیشگی که میگفت من در زندگی هدف ندارم سعی و تلاش نمیکنم و.... سر یه موضوع کوچک بعد از بحث این شخص رو بدون اینکه به خودش بگویم از همه جا بلاک کردم و سعی کردم دیگر فراموشش کنم. با آنکه خیلی ناراحت نیستم سر حرفهایی که همان شب زده شد. اما باز هم احتیاج به هم فکری دارم. راستش از حرفهایش احساس کردم دوست ندارد به من فکر کند و کنارش باشم اما مسقیما نمیگوید حتی قبلا هر وقت جریان را میگویم که تو نمیخواهی با من باشی منکر میشود و کاملا نشان میدهد دوستم دارد. خیلی گیج شدم و اصلا نمیدانم چکار کنم
مشاور (خانم طیبه قاسمی)
با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، اثبات عشق و علاقه واقعی یک مرد به یک زن این است که برای بدست آوردن آن از هر اقدامی کوتاهی نکند و به خواستگاری بیاید و رابطه را هر روز جدی تر کند نه اینکه در رابطه بهانه گیری کند و تعلل از خود نشان دهد که همه اینها نشانه های بی انگیزگی برای ادامه رابطه را میرساند ، شاید علاقه ای در کار باشد ولی انگیزه ای نیست وهیچگاه زندگی را با فردی که به ادامه آن انگیزه نشان نمیدهد شروع نکنید ، بنابراین قطع ارتباط شما با این آقا که شما را درحالت زمین و آسمان قرار داده و تکلیف خودش را نمیداند ،بهترین کار ممکن در حق خودتان و ایشان است تا هم شما با ارامش و تمرکز بیشتری به کارها و خواستگاران دیگر رسیدگی کنید و هم ایشان با خودش خلوت کرده و با فاصله ای که گرفته میشود بیشتر فکر کند و تصمیم نهایی را خودش بگیرد ، اگر به شما میگوید که نمیخواهد وارد رابطهای شود یا برای متعهد شدن مشکل دارد، لطفاً آن را جدی بگیرید و درحق خودتان لطف کرده و از آن رابطه بیرون بیایید. گرچه در موردی که مطرح کردید، این علامت مشاهده نمی شود اما به دلیل اهمیت و شیوع آن، لازم می دانم که این نشانه را هم ذکر کنم. یکی از ترفندهای مردان در روابطی که پایان مشخصی ندارد، این است که به دختر طرف مقابلشان اظهار می کنند: «من لیاقت تو را ندارم و تو خواستگاران بسیار بهتر از من، خواهی داشت.»اما واقعیت این است که زمانی که یک مرد به ازدواج با دختری تمایل دارد، به جای فرار با چنین بهانه هایی، برای رسیدن به جایگاهی قابل قبول تلاش می کندو به هیچ وجه حاضر نمی شود مرد دیگری به راحتی پا به این میدان بگذارد. پس به جای به دست آوردن دل او بعد از بیان این جمله و ابراز حس همدردی و ترحم، واقعیتی را که پشت این حرف پنهان شده ببینید.قبل از آنکه وابسته همدیگر شوید، به او اعلام کنید تا وقتی تصمیم نهایی و جدی خود را نگرفته ، بهتر است از همدیگر جدا شویم و در تصیمم خود قاطعیت داشته باشید.در این صورت او، به فکر می افتد و اگر واقعا خواهان ازدواج با شما باشد، برای حفظ شما و مهیا کردنش تمام تلاشش را می کند و در غیر این صورت، همچنان رویه سابقش را ادامه می دهد. پس صرفا مطرح کردن پیشنهاد ازدواج به معنی واقعی بودن قصد یک مرد در ازدواج با شما نیست. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}